وجه تسمیه سوادکوه در اعتقاد عامه
سوادکوه در دوران مختلف تاریخ، محدوده ثابتی نداشته و همواره حد و مرز آن در اثر عوامل طبیعی، اقتصادی و سیاسی تغییر یافته است. کشفیات باستانشناسی به همراه اسناد و مکتوبات تاریخی حاکی از آن است که سوادکوه از نواحی کهن طبرستان و ایران بوده و انسجام بافت اجتماعی و فرهنگی آن در دوران اساطیری ایران ریشه دارد.
این ناحیه همواره در تعیین مسیر تاریخ طبرستان حضور موثر داشته و مورد توجه حکام دولت مرکزی بودهاست. مورخانی مانند ابن اسفندیار تا قبل از قرن دهم هجری قمری آن را جزیی از تپورستان در ایالت فرشوادگر ذکر کردهاند که از شرق تا جرجان، از غرب تا دیار آذربایجان، از جنوب تا نواحی ری، قومس و دامغان وسعت داشت.
در حال حاضر اهالی منطقه کوههای صاف و عاری از درخت را ساکو میخوانند که مخفف کلمه سات کوه یا کوه صاف میباشد.
عدهای نیز بر این عقیدهاند که نام سوادکوه از کوه سوات گرفته شده که در جنوب شرقی روستای چرات در دهستان ولوچی واقع شده و در ارتفاعات آن آثاری از تمدن قدیم مشاهده میشود که احتمالا به دلیل استقرار حاکمان قدیم سوادکوه بر جای مانده است.
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
وجه,
تسمیه,
سوادکوه,
زیراب,
پل سفید,
شیرگاه,
,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی و پسرش هژبر از مخالفان حکومت مرکزی در تبرستان بودند. حتی در واقعهٔ قرارداد ۱۹۱۹ به کرمانشاه تبعید شد. رضاخان پس از کودتای ۱۲۹۹ قوای بسیاری را برای سرکوب امیرمؤید به طبرستان اعزام کرد و در فاصله ماههای تیر و شهریور سال ۱۳۰۰ قوای فرستاده به رهبری امیرلشکر امیراحمدی سوادکوهیها را درهم شکستند امیرمؤید مجبور شد همراه خاندانش و بسیاری از همراهانش در استرآباد و نزد رئیس ایل آتابای ترکمن پناه بگیرد. دولت آن زمان صلاح دید که با امیرمؤید کنار بیاید زیرا در آن زمان قیامهای بسیاری از گوشه و کنار ایران بر خواسته بود. پس امیرمؤید به تهران رفت و پسرانش عضو دیویزیون قزاق شدند و به صورت مسلّح حفاظت جنگل و صحرا را بهدست گرفتند.
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
اسمعیلخان امیرمؤید سوادکوهی باوندی,
سوادکوهی تباران نام آور,
,
ملک محمود ولاش
ملک محمود ولاش (بلاش) آخرین فرمانروای قارنوند آسران در شهریارکوه بودهاست که در قرن ۸ میلادی در
جنگ غافلگیرانه با میرعمادالدین سرسلسهٔ مرتضویان طبرستان شکست خورده و به ناچار به اصفهان عزیمت
میکند و بدین ترتیب حکومت محدود قارن وندیان منقرض میشود میرعماد برای جلوگیری از شورش مردم
چاشم در حمایت از ملک محمود بلاش ۴۰۰ خانوار آنان را به خلرد کوچانید.
قارِنوندیان (به مازندرانی: کارنوندیون) از خاندانهای فرمانروای تبرستان در شمال ایران بودند مرکز حکومت
قارنوندان در شهریارکوه بوده است که در بین سمنان و ساری قرار داشتهاست مهمترین آبادی شهریارکوه
آسران بودهاست که در ۳ کیلومتری جنوب روستای چاشم قرار دارد. گرچه مازیار واپسین اسپهبد قارنوند بود،
ولی پس از او برخی از افراد این خاندان به صورت بسیار محدود در شهرها، روستاها و قلعهها حکومتی برپا
میکردند.
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
ملک محمود ولاش,
,
سلسله باوندیان
باوندیان خاندانی ایرانی از امیران طبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. در طول این زمان، باوندیان سه بار فروپاشیدند. قلمرو آنان طبرستان، در جنوب دریای خزر، باختر گیلان و در خاور استرآباد، شامل شهرهای آمل، سارویه (ساری)، مهروان و آبسکون بوده ولی این تقسیمبندی در طول تاریخ دگرگون شده است.
حکومت
از جمله سلاله محلی که در زمان خلفای عباسی، هنوز حکومتهای محدود و منطقهای خود را حفظ کرده بودند، خاندان باوند بود که در این ایام، در فرمانروایان باوندی لقب اسپهبد داشتند و گاهی نیز ملوکالجبال خوانده میشدند و این به این دلیل است که گاهی با آنکه سیطره خود را در دشتها از دست میدادند ولی قدرت خود را در در نواحی کوهستانی نگهداری میکردند. سه شاخه این سلسله شامل: شاخه کاؤسیه، شاخه اسپهبدان و شاخه کینخواریه است. هر چند فرمانروایان این خاندان، بعدها برای حفظ قدرت موروثی خویش، ناچار به قبول آیین خلفا و اظهار اطاعت نسبت به آنها شدند ولی تختگاه آنها در جبال طبرستان تا مدتها بعد همچنان کانون تشعشع روح ایرانی باقی ماند. از دوران خلافت مأمون هم، در حالی که، سالانه مبلغی به عنوان مال صلح به اعراب میدادند، آیین پدران خود را حفظ کردند. با آن که شورش مازیار در طبرستان، ادامه حکومت آنها را برای مدتی قطع کرد، اما در مدت زمان قیام علویان طبرستان، قدرت آنها همچنان باقی بود و تا روی کار آمدن آل زیار نیز، این امر در همان تیره قدیم ادامه داشت. این سلسله تا پیش از رویکار آمدن صفویان میزیست تا در آن زمان توسط چلاویان نابود شد.
ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
سلسله باوندیان,
,